میان سرمای آن روز پاییزی
زیر چکه های باران
اشک می ریخت
قطره قطره
آرام آرام
تنش به لرزه بود
قلبش به تپش
و نفس هایش تنگ
این بود حرف دلش:
دیروز عاشق شده بودم
عاشق باران
امروز تنها شدم زیر قطره های باران
.
.
.
عاشق باران چتر ندارد...
میان سرمای آن روز پاییزی
زیر چکه های باران
اشک می ریخت
قطره قطره
آرام آرام
تنش به لرزه بود
قلبش به تپش
و نفس هایش تنگ
این بود حرف دلش:
دیروز عاشق شده بودم
عاشق باران
امروز تنها شدم زیر قطره های باران
.
.
.
عاشق باران چتر ندارد...